صابون لنگ دراز
يه روزي صابون كوچولوي لنگ دراز داشت آب مي شد چون آب حموم باز مونده بود كه جا صابون خرسي باهوش رو صدا زد جا صا بون خرسی كو چولو هم كه مشغول قلقلك دادن صابون طلايي بود صداي صابون لنگ دراز رو كه شنيد بدو بدو رفت و پريد بغل صابون كوچولوي لنگ دراز و نجاتش داد و بعدش دوتايي باهم خوشحال و خندون رفتن خو نشون . &...
نویسنده :
زهرا دولتی
21:03